عضویت در کانال مدیریت فرایند
فرآیند کاوی در مقایسه با داده کاوی و مدیریت فرآیند کسب و کار
مقایسه فرایندکاوی با داده کاوی

فرآیند کاوی؟ داده کاوی؟ احتمالا برایتان اتفاق افتاده که هر سه اصطلاح ذکر شده را در جلسات شنیده باشید اما – صادقانه بگوییم – مطمئن نیستید که آیا هر سه‎ی آنها یک چیز هستند یا خیر. خوب، باید بگوییم خیر، آنها سه مفهوم متفاوتند و حتی ممکن است این ابهام را داشته باشید که مدیریت فرآیندهای کسب و کار (BPM) دقیقا در کجا مناسب است؟ در این مطلب ما از این اصطلاحات ابهام زدایی کرده و توضیح می دهیم که این مفاهیم در کجا واقعاً با هم تداخل داشته و در کجا قطعاً از هم فاصله می گیرند.

 

فرآیند کاوی چیست؟

فرآیند کاوی شما را قادر می سازد تا به طور خودکار فرآیندهای کسب و کار را بر اساس گزارش‎های رویدادها یا اصطلاحا لاگ های به دست آمده از سیستم های شرکت ( ERP، CRM، مدیریت خدمات، BPMS و غیره) تجزیه و تحلیل کنید و به این وسیله زمینه های خاصی را برای ایجاد بهبود در سطح عملیاتی مشخص نمایید. این شیوه یک روش تحلیلی نوآورانه برای به دست آوردن بینش عینی و کشف مشکلات پنهان در فرآیند است. فرآیند کاوی جدا از اینکه چگونه به نظر می رسد، یک شیوه غیر تهاجمی را به اجرا در می آورد.

 

واحد IT می تواند لاگ های رویدادها را از سیستم های IT شما یک شبه استخراج نماید. سپس روز بعد، تیم شما می تواند بنشیند و این اطلاعات صادر شده را به نرم افزار Process Mining وارد نماید. نرم افزار Process Mining با کمک این لاگ ها، نقشه برداری بصری از فرآیندهای شما در زمان واقعی ایجاد می نماید.

 

نقشه به دست آمده را می توان با نقشه ای که به عنوان بخشی از چرخه BPM ایجاد شده است مقایسه نموده و دقیق ترین تصویر ممکن را در مورد نقاط گلوگاه، ناکارآمدی ها یا شکاف هایی که ممکن است در فرآیندهای شما وجود داشته باشد، ارائه داد.

 

داده کاوی چیست؟

هدف از داده کاوی کشف الگوهایی در حجم عظیمی از داده های خام و مجموعه داده های بزرگ است تا بتوان از آن برای پیش بینی نتایج آینده بر اساس روابط ناشناخته قبلی موجود در داده ها استفاده کرد. در داده کاوی هم هنر و هم علم دخیل است.

 

داده کاوی در محل اتصال بین علم آمار و علوم رایانه قرار دارد. دانشمندان داده ها از الگوریتم هایی برای غربالگری و مرتب سازی حجم عظیمی از داده های خام به منظور درک آنچه داده ها می گویند استفاده می کنند. سپس آنها را به اطلاعات کاربردی برای تیم های بازاریابی و فروش، طراحان نرم افزار و تقریباً هر بخش دیگری از شرکت تبدیل می نمایند.

 

مثال داده کاوی: می دانیم که شرکت هایی مانند فیس بوک و گوگل اطلاعات زیادی مربوط به عادت های کاربران در مورد سرچ در اینترنت در اختیار دارند. این تیم های داده کاوی هستند که این داده ها را گرفته و به تیم های تبلیغاتی می گویند که تبلیغات محصولات مثلاً مراقبت از مو را برای کدام دسته از کاربران و محصولات بهسازی خانه را در کجا قرار دهند.

 

فرآیند کاوی در مقایسه با داده کاوی: این دو در نهایت چه ویژگی های مشترکی دارند؟

به طور خلاصه، فرآیند کاوی شامل استفاده از تکنیک های داده کاوی و الگوریتم های ریاضی برای مرتب سازی فرآیندهای کسب و کار با هدف ساده سازی و بهبود آنها به شیوه ای است که شرکت از آنها استفاده موثری نماید.

 

عنصر اساسی مشترکی که فرآیند کاوی و داده کاوی هر دو با آن کار می کنند، داده ها هستند. هر دو آنها به عنوان بخشی از هوش کسب و کار (BI) ظهور کرده اند و اطلاعات لازم را برای پشتیبانی از تصمیمات کسب و کار ارائه می دهند. بین داده کاوی و فرآیند کاوی با توجه به منشاء مشترکی که دارند منطقی است که مقداری همپوشانی وجود داشته باشد.

 

فرآیند کاوی در مقایسه با داده کاوی: تفاوت چیست؟

حوزه ای وجود دارد که داده کاوی ضعف خود را در آن قسمت نشان می دهد. احتمالاً درست حدس زده اید – فرآیندها. بر خلاف داده کاوی، فرآیند کاوی به یک فرآیند خاص و عملکرد و اجرای آن در یک بازه زمانی خاص نگاه می کند تا نقشه فرآیند  as-is را مجددا با در بر داشتن تمامی مراحل انجام شده ایجاد نماید.

 

ارزشی که از طریق فرآیند کاوی برای کسب و کار ایجاد می شود، برجسته کردن همه تنگناها، انواع غیرمولد، انحرافات و دوباره کاری است. از این بینش ها بعداً برای بهبود فرآیند استفاده می شود. از سوی دیگر داده کاوی، مجموعه داده های بزرگ را تجزیه و تحلیل نموده و بر اساس آن قوانین کلی را جستجو می کند تا بتواند به پیش بینی الگوهای رفتاری بر اساس داده های ورودی ارائه شده بپردازد.

 

نقش مدیریت فرآیندهای کسب و کار

مدیریت فرآیند کسب و کار، نمایی از فرآیندهای انجام شده توسط شرکت در سطح عملیاتی است. چرخه عمر BPM به طور کلی شامل مراحل زیر است: طراحی، مدل سازی، اجرا، نظارت، بهینه سازی و مهندسی مجدد، پیاده سازی و نظارت و کنترل. این چرخه یک فرآیند مداوم است که اغلب توسط یک مدیر فرآیند کسب و کار اختصاصی و یک تیم بین رشته ای اداره می شود.

 

BPM  را می توان در کارگاه تولید، بخش مالی و بخش فناوری اطلاعات به طور یکسان اعمال نمود زیرا همه بخشها از فرآیندهایی برای تحقق کارهای خود استفاده می کنند. این همان چارچوبی است که در آن این فرآیندها ایجاد و مدیریت می شوند.

 

فرآیند کاوی در مقایسه با BPM

فرآیند کاوی از الگوریتم های Data Mining برای تجزیه و تحلیل داده های گزارش لاگها که در اکثر سیستم های فناوری اطلاعات یک شرکت وجود دارد، استفاده میکند. از لحاظ تاریخی، مراحل BPM به صورت دستی مدیریت می شدند. حتی تجزیه و تحلیل فرآیند شامل مصاحبه های کارکنان و مدل هایی بود که با استفاده از نرم افزار مدل سازی تهیه شده بودند.

 

این نقطه همان جایی است که Process Mining امتیازات مثبتی به دست می آورد و چرخه عمر BPM را با خارج کردن کارهای روتین از مجموعه وظایف محوله تیم، آن را بسیار کارآمدتر و موثرتر می نماید و به افراد اجازه می دهد تا در سطحی بالاتر و در زمینه مدل سازی و مهندسی مجدد کار کنند.

 

تفاوت اساسی بین فرآیند کاوی و BPM در نتیجه نهفته است. چرخه BPM نقشه فرآیند ایده آل را به شما می دهد (نقشه ای که به عنوان فرآیند to-be نیز شناخته می شود)، در حالیکه فرآیند کاوی نقشه فرآیند واقعی (به اصطلاح فرآیند as-is) را ارائه می دهد.

 

دوره فرایندکاوی

 

فرآیند کاوی، داده کاوی و BPM چگونه با هم تعامل دارند

وقتی نوبت به تجزیه و تحلیل فرآیندهای مدلسازی شده در چرخه BPM می رسد، تکنیک ها و نرم افزارهای مدیریت فرآیند، وظایف روتین – که قبلاً به صورت دستی انجام می شدند- را خودکار نموده و یک نقشه واقعی از فرآیندهای در حال انجام شما را ایجاد می کند.

 

BPM  طرح کلی از جهان ایده آل را به شما ارائه می دهد و فرآیند کاوی نسخه ای از فرآیند را پس از اینکه انسانها در آن دست بردند به همراهمشخص نمودن  فراز و نشیب های آن، به شما ارائه می دهد.

 

استفاده از داده کاوی با قدرت کامل در تجزیه و تحلیل فرآیند، مستلزم استخدام کارشناسان علوم کامپیوتر و کار کردن تمام وقت آنها بر روی تمام داده های شرکت شما است. سپس منتظر بمانید تا آنها الگوریتم هایی را طراحی کنند که فقط قطعات خاصی را که برای ایجاد نقشه ای از فرآیندهای کسب و کار شما مورد نیاز است، مرتب می کنند. اگر این پروسه را با فرآیند کاوی مقایسه کنید، خواهید دید که با یک خروجی ساده از گزارشات رویدادها که از سیستم های فناوری اطلاعات به دست می آیند، هرکسی می تواند نقشه یکسانی را در زمان بسیار کمتر و با هزینه های بسیار پایینتر تهیه کند.

 

چگونه می توان فرآیند کاوی را در ساختار کسب و کار فعال کرد؟ فرآیند کاوی کجا می تواند بیشترین مزایا را داشته باشد؟

  • به عنوان بخشی از طراحی اولیه فرآیند عملیاتی. فرآیندهای موجود را ارزیابی کرده و قبل از تهیه نقشه اولیه فرآیند، به مشخص کردن مواردی که باید ساده شوند، کمک می کند.
  • به عنوان یک ابزار نظارت و کنترلی. گاهی اوقات تجزیه و تحلیل بر روی لاگ های رویدادهایتان اگر هر نوعی از ناکارآمدی دوباره وارد فرآیند شده باشد آن را به شما گزارش می دهد، بنابراین می توانید بلافاصله آنها را از بین ببرید.
  • به عنوان بخشی از یک پروژه کامل فرآیند کاوی. هنگامی که قدرت تجزیه و تحلیل فرآیند کاوی را مشاهده می کنید، می فهمید که این ابزار چقدر می تواند برای دیگر فرآیندهای موجود در کسب و کار شما نیز قدرتمند باشد. تقریباً همه بخش ها از سیستم های فناوری اطلاعات استفاده می کنند و بنابراین لاگ رویدادی برای همه آنها می تواند ایجاد شود و فرآیند کاوی می تواند از آنها برای نشان دادن نقاط ضعف، تنگناها و ناکارآمدی ها استفاده نماید.

 

 

منبع: https://www.minit.io/blog/business-process-management-vs-process-mining-vs-data-mining

به اشتراک بگذارید :

شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد :

تمامی حقوق مادی و معنوی برای این وب سایت محفوظ می باشد .