مقدمه کتاب تغییر فرایندهای کسب و کار پل هارمون-۲
بخش اول مقدمه کتاب تغییر فرایندهای کسب و کار پل هارمون
موافقان با پروژه های سطح فرایند، پروژه هایی را برعهد میگیرند که نرم افزارهای جدید را بتوانند خرید و نصب نمایند یا دوره آموزشی برگزار کنند که تغییرات مورد نظر در سطح فرایند به واقع اجرا شود. بنابراین، برای مثال گروه مربوط به BPM سطح شرکت ممکن است بر این نظر باشد که زنجیره تأمین سازمان ناکارآمد است. گروه BPM تلاشهای خود را در راستای طراحی مجدد فرایند زنجیره تأمین شروع می نماید.
تیم پروژه طراحی مجدد زنجیره تأمین مطالعه زنجیره تأمین را برعهده گرفته و با در نظر گرفتن گزینه ها نتیجه میگیرد که تعدادی تغییر بهتر است صورت گیرد. از آنجایی که پیشنهادات تیم پروژه سطح فرایند مورد موافقت مدیر ارشد قرار گیرد، فناوری اطلاعات (IT) پروژه «سطح اجرا» را آغاز می نماید تا نرم افزار برنامهریزی منابع (ERP) شرکت با هدف حمایت از تغیرات در زنجیره تأمین راه اندازی شود. همزمان، با آموزش شرح شغل جدید برای اجرای فرایند جدید زنجیره تأمین؛ منابع جدید آموزشی برای آموزش مهارتهای مورد نیاز کارکنان تهیه می شود.
یکی از نگاه های اصلی برای مجموعهای از فرایندهای کسب وکار، ایجاد تمایز بین سطوح مختلف مشکلات موجود است. پروژه های یا فعالیت ها در سطوح مختلف به مشارکتهای متفاوت، متدولوژیها مختلف وحمایتهای گوناگون نیازمند است. سه سطح متفاوت مشکلات را باهرم فرایند کسب وکار در شکل زیر نشان داده ایم.
در سرتاسر کتاب تفکیک بین سطوح مشکلات برای ساماندهی بحثمان سرلوحه خود قرار می دهیم. فرایندهای اصلی هریک از سطوح و همچنین متدولوژیهای مناسب موجود برای هر سطح را نشان می دهیم. در چاپ اول کتاب تغییر فرایند کسب وکار برخی از موضوعات خیلی باهم تفاوت نداشتند اما با گذشت زمان نگرش ها، مفاهیم و تکنیکهای جدیدی رشد و متداول شدهاند.
وب سایت «روند فرایند کسب وکار» تغییرات را بررسی کرده و نشان میدهد که از سال ۲۰۰۵ شرکتها برای حمایت از تغییر در فرایندهای خود چه فعالیتهایی انجام می دهند. پرسشنامه برای مدت کوتاهی در طی یک ماه در سایت میماند و در طول این مدت ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر آن را تکمیل میکنند. پاسخ دهندگان از شرکتهای بزرگ و کوچک و از صنایع متفاوت در سراسر دنیا هستند.
اندازه و گستردگی پاسخ دهندگان نماینگر بهترین داده ها در فعالیت فرایند کسب وکار در سراسر جهان می باشد. یکی از سوالاتی که مطرح کردیم این بود که در کدام بعد از تغییر فرایند کسب وکار فعال هستند. ۲۵% سازمانها پاسخ شان این بود که آنها منافع راهبردی مهمی در BPM دارند و در حدود ۲۵% اذعان داشتند که علاقهای ندارند و فعلاً درحال بررسی امکان پذیری آن هستند و مابقی در بین اینها قرار می گیرند.
همچنین از پاسخ دهندگان پرسیدیم که اصطلاح BPM چه معنی برای آنها دارد. اکثریت (۴۰%) پاسخ دادند که BPM «متدولوژی طراحی از بالا به پایین برای ساماندهی، مدیریت و سنجش عملکرد سازمان براساس فرایند اصلی سازمان می باشد». این پاسخ با فقدان برخی داده ها درباره دلیل انجام پروژه های فرایند کسب وکار همخوانی دارد. در زمانهای نامناسب سازمانها به دنبال کارآمد نمودن فرایند بر می آیند تا بتوانند منابع مالی را حفظ نمایند. در اوج گرانی، سازمانها برای رقابتی تر شدن به دنبال طراحی مجدد فرایندها، ارائه خدمات جدید یا خط تولیدی جدیدی مستقر می کنند و یا سازمانی را تحت تملک خود درمیآورند که به ناچار باید فرایندهای موجود در دو سازمان را یکپارچه نمایند. علاوه بر این، بخصوص در دوره گرانی، می خواهند بدانند که آنها می توانند با اضافه نمودن یک فناوری جدید مزیت رقابتی بدست بیاورند.