چرا متخصصین حوزه BPM، باید هوش تجاری یاد بگیرند؟-۲

قبل از پرداختن به اصل مبحث بر خود لازم دانستیم که در مورد ادبیات و نحوه نگارش برخی مطالب در وب سایت توضیحاتی ارائه کنیم. با توجه به اینکه هدف از ایجاد این وب سایت ارائه راهنمایی های کاربردی و عملیاتی جهت استقرار هر چه بهتر مدیریت فرایند در سازمان های ایرانی است، هیچ گاه سعی نکرده ایم با بکار بردن کلمات و جملات سنگین و پیچیده ذهن مخاطب را از اصل موضوع منحرف و درگیر تفکر بر روی کلمات و عبارات نماییم. از این رو مطالب را با زبانی ساده ارائه میکنیم. در این میان، این نحوه نگارش به مذاق برخی عزیزان خوش نمی آید ولی همانطور که در دوره های آموزشی با زبان ساده سنگین ترین و پیچیده ترین مفاهیم را به خوبی منتقل کرده ایم،قصد نداریم رویکرد خود را نیز در نجوه نگارش تغییر دهیم. پس با همین ادبیات ساده و به دور بکارگیری کلمات و اصطلاحات سنگین دهن پر کن، مطالب را خدمت شما عزیزان ارائه خواهیم کرد.

حال به اصل موضوع بپردازیم که چرا متخصصین حوزه BPM، باید هوش تجاری یاد بگیرند؟

ما تحلیلگران شامل تحلیلگران فرایند و سیستم همیشه خصوصاً از طرف واحد فناوری اطلاعات سازمان متهم بودیم به نقاشی کشیدن. بله شاید شما هم با این عبارات تفهیم اتهام شده اید یا اگر نشده اید از قدیمی تر ها میتوانید بپرسید. یعنی چی؟ یعنی وقتی اقدام به مدلسازی فرایندها میکردیم، واحد نرم افزار و فناوری اطلاعات در هنگام تولید نرم افزارها، معمولاً نگاهی به مدل های فرایندی که توسط تحلیلگران ترسیم شده بود، نمیکردند و از ابتدا خود اقدام به تحلیل و طراحی فرایندها و سیستم های مورد نظر و کدنویسی بر اساس آنها میکردند.

این حس که گاهاً منجر به سرخوردگ نیز میشد به بسیاری از ما دست داده بود که  فرایندهایی که مدل میکنیم به چه دردی میخورد، سازمان که از آنها استفاده ای نمیکند و… . البته در نظر داشته باشید این توضیحات مربوط به حدود ۱۰ سال قبل است لیکن هم اکنون اینطور نیست!

حال با ظهور BPMS ما تحلیلگران نیز در تولید نرم افزار نقش ایفا میکنیم و این یک فرصت بسیار خارق العاده است. دیگر آن نقاشی ها، کاربرد ویژه ای دارند و ما از قبل حس بسیار بهتری داریم. منتها موضوع این مطلب BPMS نیست ولی میخواهم از BPMS بابت این هدیه ویژه ای که به ما داده است تشکر کنیم.

با فاصله کمی از BPMS باید از یکی دیگر از ابزارها بصورت خاص و ویژه تشکر کنیم. منظور ابزارهای هوش تجاری (BI)  ها هستند. ابزارهایی مثل کلیک ویو، پاور بی ای، تبلو و موارد مشابه. اینها نیز مانند نرم افزارهای BPMS به تحلیلگران اجازه میدهند بدون داشتن دانش برنامه نویسی اقدام به طراحی داشبوردها و گزارشات مورد نیاز خود و سازمان نمایند.

تا پیش از این برای تهیه گزارشات مدیریتی نیاز به دانش برنامه نویسی وجود داشت. باید در مورد دیتابیس، ابزارهای گزارس ساز و مواردی از این دست تا حدود زیادی اطلاعات داشتیم تا بتوانیم گزارشات مورد نظر خود یا مدیریت شرکت و سازمان را تهیه کنیم ولی ابزارهای نوین هوش تجاری این قابلیت را دارند که به سادگی و با چند درک دراپ داشبوردها و گزارشات مورد نیاز خود را تهیه کنیم.

البته کاملاً مشابه BPMS برای انجام کار نیاز به برنامه نویسان نیز وجود دارد ولی A تا Z کار دیگر توسط آنها انجام نمیشود و تحلیلگران نیز بسته به نرم افزار منتخب از ۵۰ تا ۸۰ درصد میتوانند در تولید نرم افزار و گزارشات نقش موثری داشته باشند.