مهندسی مجدد فرایندها (BPR)
هر سازمان و یا شرکت، یک نهاد اجتماعی است که براساس هدف بوده، دارای سیستمهای فعال و هماهنگ است و با محیط خارجی مرتبط هستند. در گذشته، زمانی که محیط نسبتا دارای ثبات بود اغلب سازمانها برای بهرهبرداری از فرصتهای پیشآمده به تغییرات تدریجی و اندک اکتفا میکردند؛ اما با گذشت زمان، در سراسر دنیا سازمانها دریافتهاند که تنها تغییرات گام به گام راهگشای مشکلات کنونی آنان نیست و گاهی برای بقای سازمان لازم است تغییراتی به صورتی اساسی و زیربنایی در سازمان ایجاد شود. امروزه در سراسر دنیا این تغییرات انقلابی را با نام مهندسی مجدد میشناسند.
پیش از سال ۱۹۹۱ مباحث بسیاری در زمینه بازسازی سازمان و مدیریت آن مطرح شده بود که برای نمونه برخی از آنها میتوان به بهبود سازمان مدیریت، مدیریت تغییر، کایزن، TQM، مدیریت نوآوری و . . . اشاره کرد. اما آنچه که مهندسی مجدد را از دیگر فنون های مدیریتی پیش از خود متمایز ساخت و مهندسی مجدد را همانند یک تئوری انقلابی در سازمانها و مباحث مدیریتی مطرح کرد شیوه بدیع مهندسی مجدد بود که براساس بررسی و اصلاح فرایند طرحریزی میشد.
مهندسی مجدد یا باز طراحی فرایند شیوهای برای بازسازی سازمان و مدیریت است که در آغاز دهه ۹۰ در ادبیات مدیریت ظهور کرد. طراح این نظریه پروفسور مایکل همر است که با انتشار مقالهای در مجله «هاروارد بیزینس ریویو» در سال ۱۹۹۱ مفاهیم بنیادین و دگراندیشی سازمانی را به جهان مدیریت عرضه داشت. کتاب وی به نام «مهندسی مجدد: منشور انقلاب سازمانی» با کمک جیمز چمپی در سال ۱۹۹۳ منتشر شد.
نظریه مایکل همر
بر پایه نظریه مایکل همر، سه نیرو به صورت جداگانه و نیز مشترک، شرکتهای امروزی را به طریقی روزافزون به سرزمینی هدایت میکنند که به چشم مدیران و دست اندرکاران آن هراسانگیز و ناآشنا مینماید. این سه نیرو عبارتند از: مشتریان، رقبا و تغییرات. که به C3 معروفاند و عبارتند از: مشتری، رقابت و تغییر. در این دنیای دگرگون شده، اصول«تقسیم کار» وضع شده از سوی آدام اسمیت که محور سازماندهی شرکتها بود، دیگر کارساز نیست و همچنین برای شرکتها سودمند و ضروری نیست تا کار خود را بر پایه این اصول سازمان دهند. ساختار وظیفهگرا در دنیای کسبوکار امروز غیرمؤثر بوده و منسوخ است. شرکتها بایستی اینک برگرد محور فرایندها سازماندهی شوند.
مهندسی مجدد به معنی بازاندیشی بنیادین و طراحی مجدد ریشهای فرایندها به جهت دستیابی به بهبود چشمگیر در معیارهای کلیدی عملکرد از قبیل هزینه، کیفیت و سرعت انجام فعالیتها یا ارایه خدمات است. در واقع مهندسی مجدد سازمانی به دنبال شناخت تمامی بینظمیهای طبیعی سازمان و ارایه یک الگو یا مدل دارای نظم جهت انجام اثربخش و بهینه فعالیتهای سازمان است. معنی عملیاتی مهندسی مجدد ایجاد سازمان نوآور و خلاقی است که بتواند در دنیای رقابتی و دارای تغییرات سریع کسب و کار امروزی به صورتی سودآور به فعالیت بپردازد.
در عمل مهندسی مجدد (BPR) روندی است که در آن وظیفههای فعلی سازمان جای خود را با فرایندهای اصلی کسب وکار عوض کرده و لذا، سازمان از حالت وظیفهگرایی به سوی فرایندمحوری حرکت میکند. همین امر موجب بهرهگیری از آخرین تغییرات و پیشرفتهای روز در کسب و کار، بهینهسازی و سرعت بخشیدن به روند انجام فعالیتهای کسب وکار، کاهش هزینهها و در نتیجه رقابتیتر شدن سازمان میگردد. یکی از فعالیتهای کلیدی در مسیر انجام مهندسی مجدد فرایندها شناسائی حوزههای نیازمند به انجام BPR در سازمان است که براساس ورودی رویه مهندسی مجدد فرایندها نیز میتواند قلمداد شود.
اولین سؤالی که باید در این بخش به آن پاسخ داده شود، این است که اساساً ضرورت شناسایی حوزههای در اولویت برای مهندسی مجدد فرآیندهای کسب و کار سازمان چیست و این اولویتبندی چگونه سازمان را در راستای استفاده بهینه از منابع خود یاری میدهد؟
در پاسخ به این سؤال بهتر است ابتدا رویکردهای مختلف در مهندسی مجدد مورد بررسی دقیقتری قرار گیرد.
در مطلب بعدی متدولوژیهای مهندسی مجدد فرایندها مورد بررسی قرار خواهند گرفت.