با توجه به افزایش پیچیدگی پروژه ها، مشاهده میکنیم که تجزیه و تحلیل کسب و کار یک ضرورت کلیدی برای موفقیت پروژه و کسب و کار محسوب میشود.
هنگامی که تجزیه و تحلیل کسب و کار به درستی در پروژهها و برنامهها صورت گرفته و اجرا شوند، نیازمندی ها با کیفیت بالا تولید میشوند؛ ذینفعان بیشتر درگیر میشوند؛ راهکارهای مطلوب جهت ایجاد ارزش مورد نظر ارائه میشود و پروژهها به احتمال زیاد به موقع، در همان محدوده و با همان بودجه مشخص شده تحویل میشوند.
فرآیند موثر تجزیه و تحلیل کسب و کار برای بسیاری از سازمانها به صورت یک بخش یکپارچه از کسب و کار آنها، تعریف نشده است و باعث میشود که پروژه ها قادر به تامین ارزش مورد نظر نباشند. در واقع، طبق گزارش حرفهای PMI در سال ۲۰۱۷، نیازمندیهای نامناسب و غیردقیق، دومین علت شکست پروژه ها هستند (۳۹٪)، و اولین علت این امر، به دلیل تغییرات در اولویتهای سازمان است (۴۱٪).
برای درک این مطلب که چگونه حرفه تجزیه و تحلیل کسب و کار میتواند به موفقیت سازمانی کمک کند و برای دستیابی به بینش عمیقتر در مورد این که چگونه فعالیتهای تجزیه و تحلیل کسب و کار در اجرای ابتکارات استراتژیک کمک کند، بیش از ۷۳۰ متخصص حرفهای تجزیه و تحلیل کسب و کار را در میانگین مدت زمان ۹ سال بررسی کردیم.
سپس پاسخ دو گروه از نمونه های مورد نظر را با هم مقایسه کردیم:
- کسانی که میگویند سازمانهایشان برای بهبود مستمر بهینه شده و با قابلیتهای تجزیه و تحلیل کسب و کار (بلوغ بالا) ایجاد شده است.
- کسانی که شرکتهای خود را در حال شروع فرآیند تجزیه و تحلیل کسب و کار میبییند و شرایط خود را خاص و ویژه میدانند (بلوغ کم).
میتوان گفت که:
- سازمانهای بسیار بالغ از سطح بالای همکاری بین مدیر پروژه، مدیر برنامه یا پرتفولیو و تحلیلگر کسب و کار حمایت میکنند.
- ۹۱٪ از پاسخدهندگان در سازمانهایی با اقدامات و رویههای تجزیه و تحلیل کسب و کار بالغ اشاره کرده اند، نقش تجزیه و تحلیل کسب و کار توسط مدیران، حامیان مالی و سهامداران شان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. (در مقایسه با ۵۳٪ در مورد سازمان های با بلوغ پایین)
حال سوال اینجاست که سازمانها چگونه میتوانند به میزان بالایی از بلوغ تحلیل کسب و کار برسند؟
بلوغ تجزیه و تحلیل کسب و کار در مورد سطوح توانایی و اثربخشی سازمان است که در طول انجام فعالیتهای تجزیه و تحلیل کسب و کار در سراسر افراد، فرایندها و ابزارهای آن نشان داده میشود. این امر از طریق پیگیری پیوسته قابلیتهای نظارت، شناسایی مناطق برای بهبود و اجرای تغییرات در فرایند تجزیه و تحلیل کسب و کار برای اطمینان از عملکرد مطلوب بدست میآید.
متیو دابلیو. لیک، مدیر ارشد تحلیل کسب و کار در شرکت NTT، بر این باور است که سازمانها نیاز به تمرکز بر روی تلاش های مربوط به تجزیه و تحلیل کسب و کار دارند. او میگوید: “بهبود بلوغ تحلیل کسب و کار این هدف را به انجام میرساند”.
میتوان سطح بلوغ تجزیه و تحلیل کسب و کار در سازمانها به پنج دسته طبقه بندی کرد. به شکل زیر توجه کنید.
۵% از سازمانها در زمره سازمانهایی هستند که در تجزیه و تحلیل کسب و کار بهبود مستمر و بهینه دارند. همچنین ۱۳% از سازمانها در تجزیه تحلیل کسب و کار به تثبیت رسیده اند. هر دو این سازمان ها در دسته سازمانهایی هستند که به سطح بالایی از بلوغ رسیده اند. ۳۷% از آنها جزو سازمانهایی هستند که تجزیه و تحلیل کسب و کار در آنها ساختار یافته و بهبود یافته هستند. ۲۵% از سازمان ها در مرحله شروع تجزیه و تحیل کسب و کار و ۲۱% از سازمانها تجزیه و تحلیل کسب و کار را جزو راهحل های موقت میدانند. این دو دسته جزو سازمانها با سطح بلوغ پایین هستند.
نتایج تحقیقات نشان میدهد که تحلیلگران کسب و کاری که در سازمانهایی با بلوغ بالا کار میکنند، موفقیت شرکت خود را به تجزیه و تحلیل کسب و کار نسبت میدهند. در زیر به نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل کسب و کار که بر میزان موفقیت سازمانها تاثیر میگذارد توجه کنید.
نتایج نشان میدهند که سازمانهای دارای بلوغ بالا در تجزیه و تحلیل کسب و کار عملکرد بالاتر از حد متوسط در تمام شاخصهای کلیدی موفقیت سازمان از جمله عملکرد مالی (۶۹٪ در برابر ۴۵٪)، پیادهسازی استراتژی (۶۶٪ در مقابل ۲۱٪)، چابکی سازمانی (۴۰٪ در برابر ۱۴٪) و مدیریت پروژههای منحصر به فرد (۶۲٪ در مقابل ۲۹٪) را دارند.
پاسخ دهندگان همچنین معتقد بودند که تجزیه و تحلیل کسب و کار برای سازمانهایشان مزیت رقابتی ایجاد کرده است. به شکل زیر توجه کنید.
۸۲ درصد از پاسخدهندگان اظهار داشتند که تجزیه و تحلیل کسب و کار برای سازمان آنها مزیت رقابتی ایجاد میکند، در حالی که تنها ۵۸ درصد از این افراد جزء سازمانهایی بودند که سطح بلوغ پائینی در خصوص فرآیندهای تحلیل کسب و کار داشتهاند. ۸۱٪ از تحلیلگران کسب و کار که سازمانهای آنها سطح بالایی از بلوغ را داشتهاند، در مقایسه با ۵۸٪ از همتایان خود که در سازمانهای با بلوغ پایین کار میکردند، در سازمان خود نقش مهمتری برای ایجاد مزیت رقابتی در مقایسه با پنج سال پیش داشتند.
نتیجهگیری
سازمانها میتوانند از تجزیه و تحلیل کسب و کار برای اثربخشی مثبت بر پروژهها و برنامهها در راستای تحقق اهداف اعلام شده و دستیابی به نتایج مورد انتظار استفاده کنند. صرفاَ تخصیص منابع برای انجام فعالیتهای تجزیه و تحلیل کسب و کار کافی نیست. تجزیه و تحلیل کسب و کار یک صلاحیت سازمانی و یک شایستگی کلیدی و اساسی است که نتایج موفقیتآمیزی در مدیریت پروژه، برنامه و پرتفولیوها ایجاد میکند. در حالی که ممکن است راهکاری در مورد زمان و بودجه اجرای یک پروژه ارائه شود، زمانی که تجزیه و تحلیل کسب و کار در نظر گرفته نمیشود، احتمالاً این راهحل، نیاز کسب و کار را برآورده نخواهد کرد یا ارزش مورد نظر را ارائه نمیدهد.
برای دانلود اصل گزارش بر روی عنوان پایین کلیک کنید.