عضویت در کانال مدیریت فرایند
نحوه شناسایی و بهینه سازی فرآیندهای با تأثیر بالا
بهبود فرایند

 این مطلب بخشی از پادکست میان ماتیاس کرچمر یکی از بنیانگذاران BPM-D و پیتر شوف، مدیر عامل BPM.com است. آنها در مورد چگونگی شناسایی و بهینه سازی فرآیندهای با تأثیر بالا بحث می‎کنند.

 

پیتر: چگونه فرآیندهای با تأثیر بالا را در یک سازمان شناسایی میکنید؟

ماتیاس: فرآیندهای با تأثیر بالا، فرآیندهایی هستند که اساساً برای تحقق استراتژی سازمان بسیار مهم می باشند. برای شناسایی آنها باید یک ایده بسیار کلیدی در مورد شکل ظاهری استراتژی خود داشته باشید و باید ساختار آن را طوری تنظیم کرده و عملیاتی کنید که بتوانید استراتژی و فرآیندها را به هم پیوند دهید. روش انجام این کار این است که استراتژی خود را تبدیل به درخت ارزش محور نمایید که ارزش های اصلی محرک را در مورد استراتژی کسب و کار شما مشخص می‎کند. به طور معمول ارزش های اصلی محرک، حدود شش تا ده ارزش خواهند بود.

 

سپس می‎بایست کلیه فرآیندهای اصلی خود را، که به طور کلی حدود ۱۵۰-۲۰۰ فرآیند هستند، برای توصیف کل سازمان شناسایی نمایید. این فرآیندها را با شناخت کامل سازمان خود و یا با استفاده از مطالب مرجعی که می‎توانید در بازار پیدا کنید، می‎توان به دست ‎آورد.

 

پس از آنکه محرک های ارزش و فرآیندهای خود را مشخص کردید، برای هر فرآیند، تأثیر آن را بر روی هر یک از محرک های ارزش تعیین می‎کنید. مقدار این تأثیر می‎تواند تأثیر صفر، کم، متوسط ​​یا زیاد باشد. پس از آن می‎توانید تأثیر کل هر فرآیند کسب و کار را محاسبه نمایید.

 

تحقیقات نشان داده است که هر سازمان فقط به کمک ۱۵ تا ۲۰٪ از فرآیندهای خود با دیگران رقابت می‎کند. بنابراین با محاسبه تأثیر کلی، می‎توانید ۱۵ تا ۲۰٪ از فرآیند های خود را که واقعاً باید روی آنها متمرکز باشید، شناسایی نمایید؛ زیرا آنها برای اجرای استراتژی کسب و کار شما بسیار مهم هستند.

 

پیتر: پس از آن که فرآیندهای با تأثیرگذاری بالا را شناسایی کردیم، چگونه میتوانیم آنها را بهبود بخشیم؟

متیاس: این فرآیندها برای موفقیت سازمان شما بسیار مهم هستند. بنابراین واقعاً ارزش انجام یک تحلیل دقیق را دارد تا بتوانید ایده کاملاً روشنی داشته باشید که کدام قسمت از اجزای فرآیند شما واقعاً برای مشتری مهم است، در چه بخش هایی مشتری آماده پرداخت پول برای آن فرآیندها است که باعث بهبود جنبه های کیفی می‎شوند. همچنین در ادامه خواهید دانست که کدام زیرشاخه ها بیشتر ماهیت اداری دارند و بنابراین مشتری واقعاً هیچ علاقه ای به آنها ندارد. چنین مولفه هایی از فرآیند براساس جنبه های کارآیی خالص مانند زمان و هزینه بهینه می‎شوند. در انتها شما فرآیندی را ایجاد می‎کنید که بالاترین کیفیت را در جایی که واقعاً مهم است و بالاترین کارایی را در جایی که بیش از همه اهمیت دارد، ارائه می‎دهد.

 

آن فرآیندهای تأثیرگذار همچنین هدف‎های فوق العاده‎ای برای نوآوری در فرآیند هستند. شما می‎توانید از تکنیک هایی مانند تفکر طراحی برای ایجاد نوآوری در فرآیندهای مناسب استفاده نمایید. این بدان معنی است که شما از دیدگاه مشتری خود به فرآیند نگاه می‎کنید تا دیدی از بیرون نسبت به فرآیند داشته باشید. سپس بهتر است سایر فرآیندها یا حتی فرآیندهای دیگری از سایر صنایع را نیز که دارای ویژگی های مشابه هستند، بررسی ‎کنید تا بتوانید روشهای موفقیت آمیز را به فرآیند مورد نظر خود منتقل نمایید و نیز نکات قابل توجهی از سایر صنایع بیاموزید. خواهید توانست ایده‎های مبتکرانه را روی پروتوتایپ ها اجرا کنید و نتایج سریع و آموزنده‎ای به دست آورید. سپس مسیر خود را پیرامون فرآیندهای موثر توسعه می‎دهید تا افراد را به سمت نوآوری سوق دهید. فرآیندهای با تأثیر بالا، اهدافی عالی برای نوآوری در فرآیند هستند.

 

پیتر: بسیار منطقی است، در حال حاضر برخی از اشتباهات اساسی که شرکت ها هنگام تلاش برای شناسایی فرآیندهای مورد نظر خود مشاهده کرده اند چیست؟

متیاس: بسیاری از شرکت ها اقدامات مربوط به بهبود فرآیندهای خود را کم و بیش براساس معیارهای فرصت جویانه شناسایی می‎کنند. به عنوان مثال: رئیس منابع انسانی پیامی در رابطه با بهبود فرآیند دریافت می‎کند؛ بنابراین ‎بودجه کمی فراهم می‎کند تا بتواند فرآیند حقوق و دستمزد را بهبود بخشد؛ یا بخش تدارکات ‎پول باقی مانده کمی در اختیار دارد و می‎خواهد فرآیند تهیه ملزومات اداری را بهبود بخشد. در چنین مواردی مطمئناً می‎توانید آن فرآیندها را بهبود ببخشید، حتی ممکن است نتایج خوبی نیز بدست آورید اما چنین اقداماتی واقعاً کسی را در شرکت تحریک نمی‎کند؛ زیرا این فرآیندها تاثیری واقعی بر استراتژی کلی و شرایط رقابتی شما ندارند.

 

بنابراین یک اشتباه بزرگ این است که تنها درخواست‎های فرصت طلبانه افراد مختلف در سازمان را دنبال کنیم. یک اشتباه بزرگ دیگر که یک شرکت ممکن است در تشخیص های خود مرتکب شود این است که در بسیاری موارد خروجی های زیادی دارد که واقعاً زیر حد متوسط ​​صنعت انجام می‎شوند. از این رو تصمیم می‎گیرد ابتدا این موارد را برطرف کنند. گرچه حرکت خوبی برای بهبود چنین فرآیندهایی و رساندن آنها به متوسط ​​صنعت است، اما این کاری است که باید بسیار کارآمد انجام شود. فقط کافی است تلاش ‎کنید کارهای دیگران را کپی کنید و بخش عمده ای از بودجه خود را برای فرآیندهای تأثیرگذار خود پس انداز نمایید. اما شرکت ها برای رفع آن دسته از خروجی‎های نامطلوب چنان هیجان زده می‎شوند که دیگر هیچ وقت و بودجه ای برای ابتکارات دیگر باقی نمی‎گذارند. یعنی به موضوعاتی که دارای تأثیرات بالا هستند به اندازه کافی رسیدگی نمی‎شود.

 

پیتر: چگونه میتوانید از بروز چنین اشتباهاتی در رابطه با شناسایی فرآیندها جلوگیری نمایید؟

متیاس: من فکر می‎کنم که داشتن یک دستور کار عملی و قابل اجرا برای مدیریت فرآیند امر بسیار مهمی است. دستور کارهایی که شامل تمام فرآیندهای با تأثیرگذاری بالا می‎باشند و نشان می‎دهند که کدام یک از این فرآیندهای تأثیرگذار در مقایسه با رقبا دارای بلوغ کمتری هستند. این فرآیندهای با تأثیرگذاری بالا و بلوغ کم بهترین اهداف برای بهبود خواهند بود. اینجا همان جایی است که سازمان بیشترین ضربه را از آن خواهد دید. سپس می‎توانید برای بهبود این فرآیندها، نوع قابلیت‎هایی را که باید ایجاد کنید به دستور کار BPM خود اضافه نمایید. می‎توانید ارزیابی توانایی خود را در سازمان خود انجام دهید تا بفهمید که در کجا شکافهای ظرفیتی وجود دارد و سپس می‎توانید از هر ابتکاری استفاده کنید؛ نه فقط برای بهبود فرآیندهای با تأثیرات بالا و با بلوغ پایین خود، بلکه برای ایجاد قابلیت های مدیریت فرآیند و رفع شکاف ها نیز می‎توانید به این ابتکارات تکیه نموده و پروسه مدیریت فرآیند خود را به سطح عملکردی بعدی برسانید.

 

 

منبع:

https://bpm.com/blogs/how-to-identify-and-optimize-high-impact-processes

 

این مطلب را هم بخوانید: تجزیه و تحلیل فرایند و روش های مختلف تجزیه و تحلیل و بهبود فرایندها

 

 

به اشتراک بگذارید :

شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد :

تمامی حقوق مادی و معنوی برای این وب سایت محفوظ می باشد .