در مطلب قبل (معرفی راهنمای BABOK) توضیحاتی در خصوص استاندارد تحلیل کسب و کار ارائه کردیم. در این مطلب در نظر داریم به این موضوع بپردازیم که تحلیل کسب و کار چیست و تحلیلگر کسب و کار چه کسی است؟
در انتهای این مطلب یک فایل صوتی (پادکست) وجود دارد که طی آن، حوزه های دانشی و فرایندهای تحلیل کسب و کار توضیح داده شده اند.
ضرورت تحلیل کسب و کار
لطفا با دقت به تصویر پایین توجه نمایید. این تصویر بخشی از گزارش pulse of the profession shg 2017 موسسه PMI است در مورد دلایل مختلف شکست پروژه ها در سطح دنیا. در پایین تصویر روی جلد این گزارش را می توانید مشاهده نمایید.
در بخش مهمی از این گزارش دلایل مختلف شکست پروژه ها در قالب نمودار ارائه شده است.
عامل اول شکست پروژه تغییر اولویت بندی های سازمان است که راهکار این مشکل بطور مستقیم به تحلیل کسب و کار برنمیگردد ولی دومین عامل شکست انواع پروژه ها در سطح دنیا، استخراج غلط و ناصحیح نیازمندی ها است که موضوع اصلی تحلیل کسب و کار است.
همچنین در گزارش دیگری نیز وضعیت سازمان های با بلوغ بالای تحلیل کسب و کار با سازمان های با بلوغ پایین تحلیل کسب و کار با هم مقایسه شده اند. نتایج خیره کننده است.
در این تحقیق همانطور که در تصویر پایین مشخص است، سازمان ها به دسته دسته از نظر بلوغ تحلیل کسب و کار طبقه بندی شده اند.
۵% از سازمانها در زمره سازمانهایی هستند که در تجزیه و تحلیل کسب و کار بهبود مستمر و بهینه دارند. همچنین ۱۳% از سازمانها در تجزیه تحلیل کسب و کار به تثبیت رسیده اند. هر دو این سازمان ها در دسته سازمانهایی هستند که به سطح بالایی از بلوغ رسیده اند. ۳۷% از آنها جزو سازمانهایی هستند که تجزیه و تحلیل کسب و کار در آنها ساختار یافته و بهبود یافته هستند. ۲۵% از سازمان ها در مرحله شروع تجزیه و تحیل کسب و کار و ۲۱% از سازمانها تجزیه و تحلیل کسب و کار را جزو راهحل های موقت میدانند. این دو دسته جزو سازمانها با سطح بلوغ پایین هستند.
در ادامه به نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل کسب و کار که بر میزان موفقیت سازمانها تاثیر میگذارد توجه کنید. نتایج خیره کننده است.
نتایج نشان میدهند که سازمانهای دارای بلوغ بالا در تجزیه و تحلیل کسب و کار عملکرد بالاتر از حد متوسط در تمام شاخصهای کلیدی موفقیت سازمانداشته اند.
- عملکرد مالی (۶۹٪ در برابر ۴۵٪)
- پیادهسازی استراتژی (۶۶٪ در مقابل ۲۱٪)
- چابکی سازمانی (۴۰٪ در برابر ۱۴٪)
- موفقیت در مدیریت پروژهها (۶۲٪ در مقابل ۲۹٪)
برای دانلود ترجمه گزارش بر روی عنوان پایین کلیک کنید.
گزارش موسسه پی ام ای از مزایای تحلیل کسب و کار
تحلیل کسب و کار چیست؟
تحلیل کسب و کار، فرآیند ایجاد تغییر در سازمان با مشخص سازی الزامات و پیشنهاد راهکارهایی است که ارزش را برای ذینفعان به ارمغان می آورد. تحلیل کسب و کار به مدیران شرکت این امکان را میدهد تا نیازها و دلیل اصلی تغییر در سازمان را به دقت مشخص کنند و راهکارهایی را توصیف و طراحی نمایند که ارزش آفرین باشند.
تحلیل کسب و کار بر روی نوآوریهای مختلفی در سازمان انجام میشود. این نوآوریها ممکن است استراتژیک، تاکتیکی و یا عملیاتی باشند. فرآیند تحلیل کسب و کار ممکن است در محدوده پروژه و یا در سرتاسر سازمان و برای بهبود مستمر شرکت انجام شود. میتوان از آن برای درک وضعیت فعلی، مشخص نمودن وضعیت آتی، و همچنین تعیین فعالیتها و اقدامات لازم برای انتقال از وضعیت فعلی به آینده استفاده نمود.
تحلیل کسب و کار را می توان از چشم اندازهای مختلفی اجرا نمود. کتاب راهنمای BABOK برخی از این چشم اندازها را توصیف نموده است که عبارت از چابکی سازمانی، هوش تجاری، فناوری اطلاعات، معماری کسب و کار و مدیریت فرایند کسب و کار هستند. این چشم اندازها را میتوان مانند مانند یک ذرهبین در نظر گرفت که از طریق آن شخصی که فرآیند تحلیل کسب و کار انجام میدهد، فعالیتهای کاری خود را بر اساس وضعیت فعلی سازمان مورد بررسی و ارزیابی قرار میدهد. یک یا چند چشمانداز ممکن است به فرآیندهای خاص و مستقلی مربوط باشند، و چشماندازهای ارائه شده در کتاب راهنمای BABOK همه شرایط تحلیل کسب و کار و یا مجموعه کاملی از زمینه های تحلیل کسب و کار را نشان نمیدهد.
چگونه تبدیل به متخصص تحلیل کسب و کار یا تحلیلگر کسب و کار شویم؟
در ایتدا به شما متخصص گرامی پیشنهاد میشود فیلم وبینار بازار کار فوقالعاده تحلیل کسب و کار در ایران و جهان که با حضور سرکار خانم مهندس زارعی تحلیلگر کسب و کار از کشور کانادا برگزار شد را مشاهده نمایید.
در این وبینار بازار کار تحلیل کسب و کار در ایران، خاورمیانه، آمریکا، اروپا و کانادا مورد بررسی قرار گرفت.
به منظور تبدیل شدن به یک تحلیلگر کسب و کار یا همان متخصص تحلیل کسب و کار باید هم دانش تحلیل کسب و کار را کسب کنید و هم مهارتهای ضروری برای این منظور را به دست آورید. این مهارت ها نه فقط در حوزه تحلیل کسب و کار بلکه در سایر رشته ها نیز بسیار به شما کمک خواهد کرد. اجازه دهید در ابتدا توضیحات مختصری در مورد مهارتهای لازم جهت تبدیل شدن به تحلیلگر کسب و کار ارائه نماییم.
مهارت های لازم برای تبدیل شدن به تحلیلگر کسب و کار در فصل نهم استاندارد BABOK با عنوان شایستگی های محوری تحلیلگر کسب و کار ارائه شده است که در ادامه برخی از آنها مورد اشاره قرار گرفته است.
- تفکر تحلیلی و حل مسئله
- ویژگیهای رفتاری
- دانش کسب و کار
- مهارتهای ارتباطی
- مهارتهای تعامل
- ابزارها و تکنولوژی
موارد اشاره در بالا به عنوان سرفصلهای اصلی مربوط به شایستگیهای محوری تحلیل کسب و کار است و هر یک شامل تعدادی شایستگی خواهد شد. به عبارت دیگر موارد گفته شده در بالا سرتیترهای مربوط به شایستگیهای محوری هستند که هر یک خود شامل تعدادی شایستگی است.
به عنوان مثال شایستگیهای محوری تفکر تحلیلی و حل مسئله، موارد زیر را شامل میشوند:
- تفکر خلاقانه
- تصمیم گیری
- یادگیری
- حل مسئله
- تفکر سیستمی
- تفکر مفهومگرا
- تفکر تجسمگرا
گام های اصلی تحلیل کسب و کار
گام های اصلی تحلیل کسب و کار در استانداردهای این موضوع با عنوان حوزه های دانشی شناخته می شوند. در واقع بر اساس استاندارد BABOK شش حوزه دانشی داریم که ذیل هر یک تعدادی فرایند یا به عبارت دیگر TASK وجود دارد که این موارد فرایندهای اصلی تحلیل کسب و کار را تشکیل می دهند. در ادامه بصورت مختصر به معرفی هر یک از این حوزه های دانشی خواهیم پرداخت.
در پادکست زیر، تمام مراحل و حوزه های دانشی تحلیل کیسب و کار بصورت فشرده معرفی شده است.
حوزهی دانشی برنامهریزی و نظارت بر تحلیل کسب و کار: وظایفی را توصیف میکند که تحلیلگر کسب و کار به منظور سازماندهی و هماهنگی تلاشهای سایر تحلیلگران کسب و کار و ذینفعان انجام میدهد. این وظایف خروجیهایی تولید می کنند که در نهایت به ورودی و دستورالعمل برای دیگر وظایف درون کتاب راهنمای BABOK بدل میشوند.
وظایف اصلی این حوزه دانشی عبارتند از:
- برنامهریزی رویکرد تحلیل کسب وکار
- برنامه ریزی مشارکت ذینفعان
- برنامه ریزی حاکمیت تحلیل کسب و کار
- برنامهریزی مدیریت اطلاعات تحلیل کسب و کار
- شناسایی بهبود عملکرد تحلیل کسب و کار
حوزهی دانشی استخراج الزامات و همکاری: این حوزه دانشی فعالیتهایی را توصیف میکند که تحلیلگر کسب و کار برای کسب اطلاعات از ذینفعان و دریافت تأییدیه نتایج حاصل شده انجام میدهد. همچنین این حوزه میزان و چگونگی ارتباط با ذینفعان را همزمان با جمعآوری اطلاعات مورد نیاز جهت تحلیل کسب و کار شرح میدهد.استخراج عبارتست از دریافت اطلاعات از ذینفعان یا دیگر منابع موجود. استخراج، ابزار اصلی کشف الزامات است و میتواند شامل گفتگوی مستقیم با ذینفعان، جستجوی موضوعات و انجام آزمایشها باشد. همکاری شامل کارهایی است که دو یا چند نفر بطور مشترک در راستای دستیابی به یک هدف مشترک انجام میدهند.
وظایف اصلی این حوزه دانشی عبارتند از:
- آمادهسازی برای استخراج اطلاعات
- استخراج اطلاعات
- تأیید نتایج استخراج اطلاعات (نه نتایج الزامات)
- انتقال اطلاعات تحلیل کسب و کار
- مدیریت همکاری ذینفعان
حوزهی دانشی مدیریت چرخه عمر الزامات: وظایفی را توصیف میکند که تحلیلگر سیستم برای مدیریت و حفظ الزامات و طرحریزی اطلاعات از آغاز تا پایان انجام میدهد. این وظایف برقراری ارتباط معنادار بین الزامات و طراحی را توصیف میکند و تغییرات پیشنهادی در زمینه تعیین الزامات و روش تحلیل را آنالیز میکند.
وظایف اصلی این حوزه دانشی عبارتند از:
- ردیابی نیازمندیها
- حفظ نیازمندیها
- الویتبندی نیازمندیها
- ارزیابی تغییرات نیازمندیها
- تایید نیازمندیها
حوزهی دانشی تحلیل استراتژی: فرآیندهای تحلیل کسب و کار را توصیف میکند که برای همکاری با ذینفعان باید انجام شود تا تطابق با اهمیت تاکتیکی و یا استراتژیکی را شناسایی کنند، و سازمان را قادر میسازد تا نیازهای مربوطه را مورد بررسی قرار دهد، و استراتژی حاصل را جهت تطابق با سایر استراتژیهای سطح پایین و یا بالا هماهنگ سازد.
وظایف اصلی این حوزه دانشی عبارتند از:
- تحلیل وضعیت موجود
- تعریف وضعیت آتی
- ارزیابی ریسک
- تعریف اسنراتژی تغییر
حوزهی دانشی تحلیل الزامات و تعریف طراحی: وظایفی را شرح میدهد که تحلیلگر کسب و کار برای ساختاردهی و سازماندهی نیازمندهای کشف شده در طی فعالیتهای استخراج الزامات، مشخصکردن و مدلسازی الزامات تایید و اعتبارسنجی اطلاعات باید انجام دهد. شناسایی راهکارهایی که با الزاماتی کسب و کار همخوانی دارند و تخمین ارزش بالقوهای که باید برای هر راهکار مشخص شود نیز جزو این وظایف هستند. این حوزه دانش، فعالیتهای تکراری در خصوص تعریف مفاهیم اولیه و کاوش نیازها از طریق تبدیل این نیازها به راهکارهای پیشنهادی خاص را در بر میگیرد.
وظایف اصلی این حوزه دانشی عبارتند از:
- تعیین و مدلسازی نیازها
- تایید نیازها
- اعتبارسنجی نیازمندی ها
- تعریف ساختاربندی نیازها
- تعریف گزینه های راه حل
- تعریف ارزش بالقوه و راه حل پیشنهادی
حوزهی دانشی ارزیابی راهکارها: وظایفی را توصیف میکند که تحلیلگر کسب و کار انجام میدهد تا کارایی و ارزش ارائه شده یک راهکار مورد استفاده توسط سازمان را ارزیابی کند و روش حذف موانع و محدودیتهایی که از ایجاد ارزش جلوگیری میکنند را پیشنهاد دهد.
حوزه دانش ارزیابی راهکار، فعالیتهایی را توصیف میکند که تحلیلگران کسب وکار برای ارزیابی عملکرد راهکار و ارائه توصیه هایی جهت بر طرف کردن موانع یا محدودیتهایی انجام می دهند که مانع بهره برداری کامل از ارزش خلق شده میشوند.
با وجود اینکه ممکن است شباهت هایی با حوزه های دانشی تحلیل استراتژی یا تعریف طرح و تحلیل الزامات وجود داشته باشد، یک تفاوت مهم بین حوزه دانش ارزیابی راهکار با دیگر حوزه های دانش، وجود یک راهکار واقعی و عملی در این حوزه دانش است. ممکن است پیش از آغاز یک تغییر، همزمان یا بعد از اجرای یک راهکار، اجرا شوند.
وظایف اصلی این حوزه دانشی عبارتند از:
- ساختن نمونه اصلی یا ارائه استدلالهای مفهومی
- نسخههای آزمایشی یا بتا
- نسخه های عملیاتی
ولی اگر بخواهیم بصورت خلاصه فرایند تحلیل کسب و کار را ارائه کنیم باید گفت:
- شناسایی انواع مشکلات و فرصت ها به عنوان ورودی
- شناسایی ذینفعان مرتبط با مشکل یا فرصت
- استخراج نیازمندی های ذینفعان مرتبط با مشکل یا فرصت
- تحلیل نیازمندی ها و تعریف طراحی
- مدیریت چرخه نیازمندی ها
- تحلیل استراتژی
- شناسایی راهکارهای بالقوه در مورد مشکل یا فرصت
- ارزیابی راهکارهای شناسایی شده و انتخاب راهکار منتخب
- مشارکت در پیاده سازی و اجرای راهکار
- ارزیابی راهکار منتخب پیاده سازی شده
برای کسب و دانش تحلیل کسب و کار نیز باید اقدامات زیر را انجام دهید:
۱- مطالعه و تسلط بر استانداردهای تحلیل کسب و کار
همانطور که احتمالا می دانید ۳ استاندارد اصلی در حوزه تحلیل کسب و کار وجود دارد که عبارتند از:
- استاندارد BABOK: این استاندارد توسط موسسه IIBA کانادایی منتشر شده است.
- استاندارد PMI: این استاندارد توسط موسسه PMI آمریکایی منتشر شده است.
- استاندارد BCS: انجمن کامپیوتر بریتانیا
البته استاندارد BABOK عمومیت و مقبولیت بیشتری دارد خصوصا در کشور ما.
البته استاندارد BABOK عمومیت و مقبولیت بیشتری دارد که ادامه این کتاب نیز مبتنی بر همین استاندارد است. این استاندارد توسط موسسه iiba (موسسه بین المللی تحلیل کسب و کار) ارائه شده است. موسسه بین المللی تحلیل کسب و کار در سال 2003 در کانادا تاسیس شده است. رسالت این موسسه حمایت از جامعه تجزیه و تحلیل کسب و کار به وسیله موارد زیر است:
- ایجاد و توسعه آگاهی و شناخت از ارزش و سهم تحلیل گران کسب و کار
- تعریف پیکره دانش تحلیل کسب و کار
- ایجاد یک بستری برای به اشتراک گذاشتن دانش و همکاری در حرفه تحلیل کسب و کار
- ایجاد مرکز بین المللی تایید صلاحیت و گواهینامه تحلیل کسب و کار
راهنمای پیکره دانش تحلیل کسب و کار (BABOK®) A Guide to the Business Analysis Body of Knowledge به عنوان یک استاندارد جهانی برای رشته تحلیل کسب و کار شناخته می شود.
البته این موضوع را نیز در نظر داشته باشید که این موسسه تنها بر روی تحلیل کسب و کار فعالیت نمی کند بلکه استانداردهای دیگری را نیز ارائه کرده است که به قرار زیر است:
- مرکز و محور این استانداردها، بدنۀ دانشی تحلیل کسب و کار یا BABOK ویرایش 3 است که از آن آزمون های سه گانۀ تحلیل کسب وکار ECBA، CCBA و CBAP گرفته می شود.
- استاندارد دوم، ضمیمۀ چابکAgile Extension است که به ویرایش دوم رسیده است و از آن آزمون متخصص تحلیل کسب و کار چابک یا AAC گرفته می شود.
- استاندارد سوم، تحلیل داده های کسب و کار است که از آن آزمون CBDA به عمل می آید.
- استاندارد چهارم،تحلیل مالکیت محصول است که از آن آزمون CPOA گرفته می شود.
- استاندارد پنجم، امنیتسایبری برای تحلیلگران کسب و کار است که از آن آزمون CCA اخذ می گردد.
پس به عنوان اولین گام باید حداقل استاندارد BABOK را بخوانید و بر روی ان مسلط شوید. البته مطالعه استاندارد BABOK با خواندن یک محتوای دیگر مثل رمان متفاوت است که در این مورد نیز توضیحاتی ارائه خواهیم کرد.
۲- مطالعه سایر منابع تکمیلی تحلیل کسب و کار
همانطور که در بخش معرفی کتابهای سایت آکادمی تحلیل کسب و کار نیز مشخص است، چندین کتاب و منبع کمکی خیلی خوب برای فراگیری تحلیل کسب و کار وجود دارد. پیشنهاد میکنیم بعد از مطالعه استانداردهای اصلی تحلیل کسب و کار، این منابع تکمیلی را نیز مطالعه نمایید.
۳- شرکت در آزمونهای بین المللی تحلیل کسب و کار و اخذ مدارک بین المللی
دو موسسه IIBA و PMI اقدام به برگزاری دورههای بین المللی تحلیل کسب و کار می کنند. البته موسسه IIBA چندین آزمون در زمینه تحلیل کسب و کار برگزار می کند ولی آزمون CBAP یکی از معتبرترین آنها در حوزه تحلیل کسب و کار به شمار میرود.
برای پی بردن به اهمیت شرکت در این آزمون ها لطفا به تصویر پایین دقت کنید. البته این گزارش مربوط به سال ۲۰۱۹ موسسه PMI است ولی از همین آمار می توان برای سال های بعد نیز نتایح قابل توجهی استنباط کرد.
تعداد کسانی که در موسسه PMI گواهی نامه PMP را دریافت کرده اند، نزدیک به یک میلیون نفر است ولی تعداد افرادی که گواهی نامه PBA یعنی گواهی نامه مربوط به تحلیل کسب و کار موسسه PMI را دریافت کردهاند به ۴ هزار نفر هم نمیرسد. از همین آمار می توان میزان آبی بودن اقیانوس در حوزه تحلیل کسب و کار را پی برد.
۴-شرکت در دورههای آموزشی تحیلی کسب و کار
تیم ما در آکادمی تحلیل کسب و کار اقدام به برگزاری دوره های آموزشی تحلیل کسب و کار بصورت سازمانی و ثبت نامی می نماید.
چند نکته در مورد دوره های آموزشی ما حائز اهمیت است:
۵-انجام و مشارکت در پروژه تحلیل کسب و کار
اگر برایتان مقدور است جذب سازمانهایی شوید که در حال حاضر در حال استخدام تحلیلگر کسب و کار هستند. حضور در پروژههای واقعی تحلیل کسب و کار یک میانبر بسیار خوب به شمار میرود. البته برای حضور در چنین پروژههایی بهتر است پیشتر سایر اقدامات ارائه شده در این مطلب را انجام داده باشید تا موقعیت شغلی بهتری در انتظار شما باشد. حتی توصیه میشود برای شروع به عنوان کارآموز جذب چنین پروژههایی شوید.
۶-یک اقدام بسیار مهم دیگر
در فصل آخر کتاب BABOK 5 منظر یا چشمانداز برای تحلیل کسب و کار بیان شده است. این ۵ چشم انداز عینکهایی هستند که از دریچه آنها می توان به تحلیل کسب و کار نگریست.
در واقع براساس این ۵ چشمانداز میتوان فرایند تحلیل کسب و کار را انجام داده و راهکارها را پیشنهاد نمود. البته استاندارد تاکید دارد که چشم اندازهای تحلیل کسب و کار فقط این ۵ مورد نیست بلکه حسب ضرورت می توان مواردی را به آنها اضافه کرد لیکن این ۵ مورد چشم اندازهای اصلی در تحلیل کسب و کار هستند.
این ۵ چشم انداز عبارتند از:
- چابک
- هوش تجاری
- تکنولوژی اطلاعات
- معماری کسب و کار
- مدیریت فرآیند کسب و کار
بسیار توصیه میشود علاقهمندان و متخصصین تحلیل کسب و کار همزمان که در حال فراگیری فرایند تحلیل کسب و کار و تکنیکهای ارائه شده در آن هستند، شروع به فراگیری این ۵ چشم انداز نیز بکنند. شایان ذکر است هر یک از این ۵ چشم انداز خود یک حوزه تخصصی به شمار میرود ولی تحلیلگران کسب وکار باید در مورد هر یک، از دانش و تجربیات قابل قبولی برخوردار باشند.
استانداردهای تحلیل کسب و کار
۳ استاندارد اصلی در حوزه تحلیل کسب و کار وجود دارد که عبارتند از:
- استاندارد BABOK: این استاندارد توسط موسسه IIBA کانادایی منتشر شده است.
- استاندارد PMI: این استاندارد توسط موسسه PMI آمریکایی منتشر شده است.
- استاندارد BCS: انجمن کامپیوتر بریتانیا
به زودی در مورد هر یک از آنها و نقاط قوت و ضعف هر کدام توضیحاتی ارائه خواهیم کرد.
تحلیلگر کسب و کار چه کسی است؟
تحلیلگر کسب و کار شخصی است که وظایف تحلیل کسب و کار را که در کتاب راهنمای BABOK مشخص شده است را صرفنظر از عنوان شغلی و یا نقش سازمانی خود انجام میدهد. تحلیلگران کسب و کار مسئولیت کشف، ترکیب و آنالیز اطلاعات گرد آوری شده از منابع مختلف درون یک سازمان، شامل ابزارها، فرایندها، مستندسازیها و ذینفعان را برعهده دارند. تحلیلگر کسب و کار مسئول شناسایی نیازهای واقعی ذینفعان در هر سازمان میباشد- که غالبا شناسایی و مشخصکردن خواستههای آنان را در بر میگیرد- تا بدینوسیله مسائل زیرساختی و دلایل مختلف تعیین شوند.
تحلیلگر کسب و کار در همراستاسازی و مطابقت دادن راهکارهای ارائه شده با نیازهای ذینفعان نقش دارد. فعالیتهای انجام شده توسط تحلیلگر کسب و کار موارد زیر را در بر میگیرد.
- درک مشکلات و اهداف سازمانی
- تحلیل نیازها و راهکارها
- تعیین استراتژی
- ایجاد تغییر و
- تسهیل همکاری با ذینفعان
دیگر عناوین شغلی معمول تحلیلگران کسب و کار موارد زیر میباشند:
- معمار کسب و کار
- تحلیلگر سیستم کسب و کار
- تحلیلگر داده
- تحلیلگر سازمانی
- مشاور مدیر کسب و کار
- تحلیلگر فرآیند
- مدیر محصول
- مالک محصول
- مهندس الزامات
- تحلیلگر سیستم
روند روبه رشد موقعیت شغلی تحلیلگر کسب و کار
- شغل تحلیل کسب و کار یکی از سریعترین نرخ رشد را دارد.
- تا سال ۲۰۲۰ تعداد آگهی های شغلی برای تمامی مشاغل زیر مجموعه تحلیلگر کسب و کار در آمریکا به ۸۷۶،۰۰۰ نفر رسیده است.
- کارفرمایان کانادایی به ۱۷۱۰۰۰ متخصص تحلیل کسب و کار در سال نیاز دارند.
- براساس گزارش منتشر شده توسط اداره کار آمریکا شغل های مرتبط با BA تا سال ۲۰۲۲ با ۱۹% رشد روبرو خواهد شد.
سیر تکامل تحلیل کسب و کار و حل مساله
در این بخش سیر جالبی از تکامل حل مسائله را در چهار نسل می توانید مشاهده نمایید. در نسل اول نقش کلیدی حل مسائله بر عهده مدیر کسب و کار بود. البته هنوز بسیاری از کسب و کارها با همین رویکرد به حل مسائل شان میپردازند! در نسل دوم علاوه بر مدیر نقش مدیر پروژه نیز اضافه گردید لیکن بیشتر تمرکز مدیران پروژه بر روی این موضوع است که پروژه ای را که برای آنها تعریف شده است با بالاترین کیفیت انجام دهند و خیلی در خصوص اثر بخشی پروژه یا به عبارت ساده تر میزان مفید بودن پروژه
در واقع می توان چنین گفت که مدیران پروژه بر روی محور افقی بیشتر تمرکز دارند و بر روی اینکه بتوانند پروژه ای را که تعریف شده سروقت و با هزینه مشخص از پیش تعریف شده به سرانجام برسانند. بیشتر افت در سازمان ها از آدمهایی است که با تمام تعهد کار نادرست انجام می دهند.
در نسل سوم در کنار مدیر پروژه نقش دیگری به عنوان مدیر راهکار مشاهده مینمایید. مدیر راهکار کسی است که سولوشن ها و راهکارهای مختلف را میشناسد در حالیکه مدیر پروژه کسی است که راهکار را می تواند اجرا کند.
و اما در نسل چهارم شاهد حضور تحلیلگران کسب و کار هستیم. همانطور که پیش تر نیز اشاره شد تحلیل کسبوکار به مثابه یک پارادایم حل مساله در هر یک از بیزینسهای سازمان یا شرکت است. در واقع تحلیلگران کسب و کار هم بر روی محور افقی و هم بر روی محور عمودی تمرکز دارند. یعنی پروژه یا اقدامی که تعریف میشود علاوه بر اینکه کارائی لازم را باید داشته باشد، اثر بخش نیز باید باشد.
نکته مهم: تحلیلگر کسبوکار هر شخصی است که وظایف تحلیل کسب و کار را که در راهنمای BABOK مشخص شده است، (صرف نظر از عنوان شغلی و یا نقش سازمانی) انجام میدهد.
نتیجه مهم: تحلیلگر کسبوکار یک نقش است که هر فردی میتواند آن را ایفا کند.
سیر تکامل تحلیلگر کسبوکار ار نگاهی دیگر
از یک بعد دیگر نیز می توان به سیرتکاملی تحلیل کسب و کار پرداخت. البته این سیر تکاملی را بیشتر با تمرکز بر حوزه تحلیل سیستم میتوان تشریح کرد.
در ابتدا برای تولید نرم افزار یک نقش مهم وجود داشت تحت عنوان توسعه دهنده نرم افزار- توسعه دهنده نرم افزار A to Z فرایند توسعه نرم افزار را انجام می داد. یعنی با ذینفعان مصاحبه می کرد و نیازمندی آنها را استخراج و آنها را به کدهای نرم افزاری تبدیل میکرد. منتها تولید نرم افزار به این روش به دلایل مختلف چندان موفقیت آمیز نبود. یکی از دلایل این موضوع این است فضای توسعه نرم افزار با فضای تعامل با ذینفعان کاملاً متفاوت است و بسیار سخت است که یک نفر بتواند بطور همزمان در هر دو فضا حضور داشته باشد.
همین موضوع باعث شد یک نقش دیگری در این پروژه ها اضافه شود تحت عنوان تحلیلگر سیستم. تحلیلگر سیستم وظیفه استخزاج نیازمندی های فنی سیستم مورد نظر را بر عهده داشت ولی اگر راه حل مناسب برای رفع مشکل یا رسیدگی به فرصت مورد نظر نرم افزار نباشد چه؟ یعنی چه بسا راهکارهای دیگری بجز تولید نرم افزار را بتوان جایگزین کرد. شاید حل مشکل یا فرصت نیاز به ایجاد یک واحد سازمانی یا طراحی تعدادی فرایند جدید یا بهبود فرایندهای قبلی داشته باشد. شاید مشکل و فرصت ریشه در مسائل فرهنگی سازمان داشته باشد و راه حل را باید در فاضاهای دیگری بجز تولید نرم افزار یافت.
همانطور که قبل تر نیز اشاه شد، تحلیلگر سیستم که جزئی از تیم پروژه است که بر روی کارائی (انجام درست کار) راهکار متمرکز است نه بر روی اثربخشی راهکار و انجام کار درست.
یا اگر در فاز تحلیل سیستم، یک ذینفع کلیدی و نیازمندی های وی از قلم افتاده باشد چه؟ معمولاً کاری از دست تحلیلگران سیستم در این مواقع بر نخواهد آمد.
این موارد باعث شد نقش دیگری به تیم اضافه شود با عنوان تحلیلگر کسب و کار. تحلیلگر کسب و کار وظیفه اش حول محور اثربخشی راهکار بیشتر است. در بخش های بعدی در مورد وظایف و نقش های تحلیلگر کسب و کار توضیحات مفصل تری ارائه خواهیم کرد.
ادامه دارد…